فرشتـــه کوچکمفرشتـــه کوچکم، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

فرشــته کوچکم رونیــــا.

بــــای بـــای 93 !!

عشق کوچولوی خوشگلم تا چندساعته دیگه سال 93 بارشو میبنده و میره و سالمون نو میشه .سال 93 هم با همه خوبی و بدی هاش رفت با همه اشکهایی که ریخته شد .این سال برای ما سال از دست دادن مادربزرگ عزیزم بود که همیشه خاطراتش برامون زنده میمونه . پارسال این موقع همش بیمارستان بودیم. امیدوارم سال جدید پر باشه از خبرای خوش و آرزوهای قشنگ و سلامتی و سلامتی و سلامتی. ماشینمونم که تحویل ندادن و متاسفانه عید ماشین نداریم. ولی عوضش یه خوشگل خانوم داریم که کلی عیدمون قشنگ کرده با نفسهای گرمش. پیشاپیش سال نوت مبارک عزیزکم. اینم آخرین عکسهای 93 :   حاجی فیروز های دوست داشتنی:     خرید هفت سین با رونیا جونم امسال بدون ما...
29 اسفند 1393

سالروز اولین لبخنــــــد زیبایت مبارکــــــ .

  فرشته کوچکم امروز سومین سالروز اولین لبخند توست.  برایت آرزو دارم لبخند لبانت همیشه به شیرینی عسل باشد و مستدااام.     عروسکم امروز با هم دوتایی رفتیم ناهار رو بیرون خوردیم.همون که دوست داری کلله پاچه و صدالبته مغز. بعدشم رفتیم برات کادو خریدم.          اینم عکس العکملت بعد دیدن کادوت:       قابلتو نداره عسیسم .دوتا بالش یکی برای تو خونه و یکی هم برای تو ماشین آیندمون.(آخه پرایدمونو فوروختیم عشقم به امید اینکه ماشینو قبل سال تحویل میدن ولی تا الان هیچ خبری از ماشین نیست امیدوارم تا شب ع...
27 اسفند 1393

آخرین خریــــد های عسل خانوم.

گل مامان اصولا هرسال توی حراج هر فصل برای سال بعدت لباس میخرم چه برای تابستونت چه برای زمستونت.این لباساتم یه سریشو الان یه چندتاشم قبلا برای سال آیندت خریدم. ایشالله به سلامتی بپوشی گلم. این پالتو چرمتو برای سال بعدت خریده بودم ولی الان تقریبا اندازته و برای مراسم مامانبزرگ هم پوشیدیش.     کاپشن گرم و نرم که خوشبختانه برات هنوز بزرگه:     عاشق این شدم خوشبختانه اینم هنوز برات بزرگه و سال دیگه میپوشی:     یه پیرهن لی خنک برای تابستونت:     اینم برات بزرگه و سال بعد به دردت میخوره:     ولی این شلوارت اندازه الانته و خیلی...
27 اسفند 1393

چهارشنبــــه سوری 93.

عزیز دردونه من امسال با اینکه بارون تندی میومد چهارشنبه سوری ولی حتما باید میبردمت بیرون تا یکم آتیش بسوزونی آتیش پاره من. چون امسال خانوم شدی و همه چیو درک میکنی و عاشق فشفشه و شمع و اینجور چیزا بودی .به دعوت از دوست بابایی رفتیم تو محله اونا که حسابی آتیش بازی به راه بود و خوش گزروندیم. کلی پذیرایی خوبی داشتن.دستشون درد نکنه . شما هم که همش یه دستت فندک بود و یه دستت فشفشه های روی کیک مغازه بابایی. یه بالون آرزو هم برات گرفته بودیم که متاسفانه چون باروون شدید بود نتونستیم بفرستیم هوا. اینم چندتا عکس از اولین چهارشنبه سوریی که توش شرکت داشتی.   همون اول با تعجب به آتیش بازیا نگاه میکردی.      آش چه...
26 اسفند 1393

و بالاخـــــــــــره برف بازی 93 :)

یکی یدونه خوشگلم امروز بالاخره به اصرار من رفتیم برف بازی. با اینکه قرار بود دیروز ماشین رو قولنامه کنیم گذاشتیم برای شنبه که امروز بریم برف بازی . متاسفانه امسال ساری برف نیومد هرچی منتظر برف زیبا و دوست داشتنی موندیم ولی خبری نشد امروز تصمیم گرفتیم بزنیم به کوه تا بلکه یکم رنگ سفید خوشگل برف رو ببینیم و برف بازی کنیم و خداروشکر کنیم. تا قبل شما تقریبا من و بابا حجت هرسال با دوستامون میرفتیم برف بازی پارسالم رفتیم ولی چون شما خیلی کوشولو بودی جرات نکردیم ببریمت ولی امسال دیگه خانم شدی و همه چیو درک میکردی و حتما باید میبردمت برف بازی . خلاصه ناهار تو راه گرفتیم و رفتیم سمت پاسند بهشهر .الته کلی رفتیم بالا تا برف گیر بیاریم . شما هم نزدیکا...
23 اسفند 1393

واپسین روزهای 93 و اولین سالگــــــــــرد مامانبزرگ.

عزیز دردونه مامان خوشگل خانومم این چندوقتی که نبودیم مثل همه تو این روزها مشغول خریدای عید و خونه تکونی و خلاصه هیاهوی اسفند دوست داشتنی بودیم . تو این هفته درگیر فروختن پراید هم بودیم و ایشالا دیگه تو هفته آینده ماشینمونو میدن. دوروزم کارگر داشتیم که یه روزشو حسابی خانوم بودی و اصلا اذیتمون نکردی و میرفتی جلو تلویزیون رو بالشت دراز میکشیدی و کارتون نگاه میکردی ماهم کلی ازت تعریف کردیم و در عوض فردااااااش بیچارمون کردی و اصلا نذاشتی من هیچ کاری بکنم .چهارشنبه هم تولد خاله صبا بود که با عمو مجی قرار گذاشتیم بریم آموزشگاه و سوپرایزش کنیم واسه همین شما رفتی خونه مامان فریبا و من رفتم کادو وکیک خریدم و اومدم خونه مامان فریبا دنبال شما و رفتیم آ...
22 اسفند 1393

متفرقه های 24 ماهگی از نوع عکس.

  یه روز که رفتیم پارک سرپوشیده خبازان. عاشق این اسبه شده بودی  و باهاش بالا پایین میرفتی و با اهنگش میخوندی: علاوه بر این قطار و ماشین هم سوار شدی      از اونجایی که عاشق باب اسفنجی هستی کلی برای این عروسکه ذوق کردی و بوسش میکردی      یه شب که با خاله صبا اینا داشتیم میرفتیم رستوران ققنوس تو ماشین نشسته خوابت برد و تا میومدیم بغلت کنیم بیدار میشدی و گریه میکردی و میگفتی نه نه ایجوریییی(ینی اینجوری بخوابم )     اینم بعد از بیدار شدن .فدای برق چشات نازنینم.     بله اینجا هم داری خلال دندونارو میکنی تو لیوان دوغ  &...
13 اسفند 1393

لباس عیــــدی های عسل خانوم .

گلم امسال پیرهن سال نو همون که خاله افسانه برات از ترکیه گرفته بود اندازت شده و این شده تیپ عید دخملکم:     این سارافونتم تازه اندازت شده که برای عید دیدنی گذاشتم البته هنوز گلسر همرنگش رو پیدا نکردم:     یه تونیک لی :     و یه شلوار لی .     یه بلوز اوشل همینجوری:     این شنل و کلاه هم مامان فریبا برات زحمت کشیده بافته .عین همینم برای آیلین جون بافته که عید بپوشین ست شین     از خریدات مونده یه جوراب شلواری و یه گلسر و اگه پیدا کنم یه کیف سفید خوشگل.هروقت خریدم عکسشو میزارم عشقولکم. ...
11 اسفند 1393